کد خبر 35883
تاریخ انتشار: ۲۹ اسفند ۱۳۸۹ - ۰۹:۵۳

آداب نوروز از جمله نوشدن، آشتي کردن، به ديدار بزرگترها رفتن و سپاس از خداوند سرشار از اخلاق و انسانيت هستند.

نوروز در ايران مصادف با نخستين روز بهار است و همه جهان تولد تازه‎اي آغاز مي‎کنند و در هيچ جاي دنيا يک چنين موقعيتي براي نوروزشان ندارند که اول بهار اول سرسبزي طبيعت با جشن ملي و روحاني آميخته شده باشد.
ايراني‎ها سنت خود را بطور کامل حفظ کرده‏اند و فوايد بسيار زيادي که نوروز داشته و دارد از نظر تحول دروني آدمها، ازنظر زيبايي طبيعت، ازنظر ديد و بازديدهايي که برقرار مي‏شود و کينه‏ها و عداوت‏ها بدور ريخته مي‎شود و از نظر اعتقادات مذهبي اينکه مي‌گفتند از 10 روز قبل از نوروز ارواح نياکان به خانه‎ها مي‎آيند و اگر ببينند ديگران شاد و خوشحال و خرم هستند و مشغول برپايي جشن نوروز هستند ،خوشحال مي‎شوند و الابدحال مي‎شوند. اينها در فرهنگ ايراني شاخص هستند.
بنابراين، اين انگيزه‏هاي مذهبي و طبيعت گرايي و نوعدوستي و همراهي و شادماني اينها همه با هم يکدست شده و همراه با وقايعي که در اين روز اتفاق افتاده نظير برتخت نشستن جمشيد يا قيام کاوه آهنگر، يا بعد از اسلام روايت شده که در چنين روزي علي به خلافت رسيد، نوروز را همراه با وقايعي که در آن اتفاق افتاده درتاريخ ايران ماندگار کرده است.
در فرهنگ نوروز بيشترين شيوه‏هاي مردمي و همراهي با طبيعت ديده مي‎شود. از قبل آنکه چهارشنبه سوري با شور و نيايش آتش و شعله افروختن همراه مي‎شود باز مي‏بينيم که سابقه ديرين تاريخي دارد و همينطور ازنوروز که ديد و بازديد و رفتن به پيش بزرگترها باشد با پوست و گوشت ايراني و با فکر و ذهن آنان هميشه همراه بوده است.
تقارن نوروز با وقايع مهم تاريخي در اين روز و گره خوردن آن با بسياري از ارزشهاي ملي و مذهبي ايرانيان اين مراسم را براي هميشه درنزد ايرانيان ارزشمند و پر اهميت ساخته است.

آداب نوروز از جمله نوشدن، آشتي کردن، به ديدار بزرگترها رفتن و سپاس از خداوند سرشار از اخلاق و انسانيت هستند.
زمان برگزاري اين جشن که در موقعيت اعتدال بهاري رخ مي‏دهد آغاز زايش طبيعت است از اين جهت که با دگرگوني طبيعت و فصل زايش همراه است . اين جشن يک هويت تاريخي را از گذشته‏هاي دور بطور مداوم تا امروز دارد که اجرا مي‎شود و هنوز هم با تغيير حکومتها حتي در منطقه آسياي مرکزي اين جشن پابرجاست.

در نوروز ويژگيهايي است که اين ويژگيها از نظر اخلاق، معرفت و دين مورد توجه است. به جهت اينکه در وهله اول سپاس يزدان براي نعماتي است که به انسان ارزاني داشته و آغاز فصل زايش است. ديگر به جهت اين است که گفته مي‎شودکساني که با هم کدورت داشتند آشتي کنند، فرهنگ آشتي و دوستي را تبليغ مي‎کند.
رفتن کوچکترها به ديدن بزرگترها ، بزرگي را اهميت مي‎دهد و نسلها را به يکديگر نزديک مي‏کند. مسئله ديگر اين است که مردم به عيادت بيماران و درماندگان مي‏روند. ديگر اينکه همانطور که طبيعت نو مي‎شود مردم کهنگي و ماندگيها را از افکار و دلها و ذهنشان دور مي‏ريزند. از اين جهات نوروز ماندگار مانده و کمتر مراسمي به آن مي‏رسد.
فرهنگ ايراني بدون نوروز معنا نمي‎دهد. زيرا تمام ويژگيهاي يک فرهنگ خوب در نوروز مستتر است. کمک به مستمندان، عيادت بيماران، آشتي کردن و فرهنگ دوستي را توسعه دادن، سپاسگذاري به درگاه يزدان با سفره‏اي که مي‎چينند.
هرچه که فضايل هستند مي‏مانند و اين رذايلند که از بين مي‏روند. نوروز هم به دليل اينکه فضايل بسياري در آن نهفته هستند ماندگار مانده است.

سنتي بودن اين جشن‎ها که رسم و رسوم و عادتي سنتي است که هرملتي براي خودش دارد که آنها را به جاي مي‏آورد و آن نوعي پيوند زدن با گذشته است.
هرچه که فضايل است مي‏ماند و اين رذايل است که ازبين مي‏رود. نوروز هم به دليل اينکه فضايل بسياري در آن نهفته است ماندگار شده است زيرا که علاوه بر اينکه جشني ملي است بنوعي نوروز به جاي آوردن ارزشهاي ديني هم است و آن هم در اين ديد و بازديدها و کمک به نيازمندان و مستمندان احسان و نيکي به همنوع است که ريشه در فرهنگ ملي و اسلامي ما دارد.

از آنجا که فرهنگ ايراني فرهنگ ريشه‌دار مهمان نوازي و خيرخواهي و توجه به مسائل اخلاقي است که ثمرات اين فضايل را در ايام نوروز مشاهده مي‏کنيم. يکي همان گشت و گذار در طبيعت و توجه به آن است و يکي هم نو شدن و تغيير و تحول و علاقمندي به تغيير است. اينها ويژگيهاي فرهنگ ايراني است که به خوبي در مراسم و ايام نوروز قابل مشاهده هستند. البته بايد از آفات اين مراسم مانند کارهاي ناپسند شب چهارشنبه سوري و اسراف خانواده‎ها در تميزي و نظافت خانه‏ها نيز خودداري شود.
اينکه ايرانيان تحول طبيعت يعني آمدن بهار را بعنوان تفأل نيک يعني نيکبختي و خوش بيني مطرح کردن نوروز يکي از مشخصه‌هاي هويت فرهنگي ايران است.
نوروز در فرهنگ ايران يک سر فصل تاريخي است و از نظر سنت تاريخي به شاهپور اول جمشيد مي‏رسد. جمشيد در انديشه و اسطوره ايرانيان دومين شخصيت بعد از کيومرث است که اولين انسان بوده است.
جمشيد وقتي به سلطنت نشست نوروز را به عنوان سال نو برگزيد. اما تنها رسم فرهنگي سبب دوام يافتن نوروز نبود بلکه اين فرهنگ همواره نشان دهنده ذوق ايرانيان است. ايرانيان تحول طبيعت را يعني آمدن بهار را بعنوان تفأل نيک يعني نيکبختي و خوش بيني مطرح ساختند و چون زندگي توأم با اين تفأل نيک و خوش بيني سمبليک است، با آغاز فروردين نوروز يا روز نو آغاز مي‏شود. لذا اين انطباق ايراني با تحول طبيعي توأم با عامل عاطفه رواني که خوش بيني است سبب شد نوروز بعنوان عامل فرهنگي، ماندگار و باقي بماند
ممتاز شدن جشن نوروز علامت سمبليک ملت ماست بطوريکه يکي از شاخصهايي که هويت ملي ما را تشکيل مي‏دهد همين هويت فرهنگي ملي است.
هيچ وقت هيچ ملتي، مليت و فرهنگ خود را از دست نمي‏دهد. اساس فرهنگ و مليت يک سرشت و خصلت ذاتي است. ايرانيان فرهنگ خود را به اعراب انتقال دادند و نوروز شاخصه فرهنگ و تمدن ايراني بود و حتي بعد از اسلام هم با آن هماهنگ شد. نوروز با تحول زمان و ذوق خوش بيني ايراني برقرار ماند که اين مراسم مهمترين مشخصه فرهنگ ايراني است.

هماهنگي دقيق، کامل، بي‌نظير و تحسين‌برانگيز نسبت به گردش طبيعت و سير تحولات طبيعت نوروز را منحصر به‌فرد مي‌کند.
آنچه که نوروز را به‌طور عام نسبت به ساير مراسم آييني درتمام دنيا و بطور خاص نسبت به ساير تقويم‎هاي جهان متشخص و بدان امتياز مي‎بخشد هماهنگي دقيق، کامل، بي‌نظير و تحسين‌برانگيز آن نسبت به گردش طبيعت و سير تحولات طبيعت و آنچه که در قالب گردش فصول مي‎بينيم، به حساب مي‌آيد. درواقع اين يک ويژگي درمورد آيين ملي ما ايرانيان است که يک چنين ويژگي و مشخصه‏اي را ما در هيچ يک از کشورهاي جهان به اين شکل و به اين دقت نمي‎بينيم.

درواقع تطابق کامل آن با فطرت طبيعت جوي بشر است که در قالب ظاهري آن، آن موافقت و همراهي‏اي که اين آيين و مناسبت با تقويم و قواي طبيعي و فطري عالم دارد، اين قضيه عامل مهمي بوده که باعث ماندگاري اين مراسم تاکنون شده است و انتظار مي‏رود اين مسئله بر قوت خود باقي بماند و روز به روز به مراتب اهميت و ارزش آن نيز افزوده شود.
ويل دورانت درتاريخ تمدن خودش به‌روشني به اين نکته اشاره کرده است. او دربابي که در جلد چهارم تاريخ تمدن درقالب تاريخ قرون وسطي به احوال خيام مي‏پردازد در آنجا گذري به نقش شاخص عمر خيام نيشابوري در تدوين اين تاريخ جلالي و گاهشماري نوروز در ايران دارد. در آنجا اشاره دارد به دقت و نکته‌سنجي تحسين‌برانگيزي که در نوروز وجود دارد و در آنجا اين مسئله را به صورت يک سؤال مطرح مي‏کند که بالاخره دنياي کنوني بايستي ميان تقويم و گاهشماري ايراني جلالي و نوروز ايران و تاريخ مرسوم امروز دنيا يعني تاريخ مسيحي يا ميلادي يکي را انتخاب بکند.
رويکرد وي به اين مسئله از آنجا نشأت گرفته که او به نحوي ملتفت اين قضيه هستند که گاهشماري ايراني، تقويم سلطاني يا جلالي ايراني و نوروز علمي‎ترين و دقيق‏ترين گاهشماري و تقويم جهاني، بادرنظرگرفتن محاسبات دقيق رياضي و نجومي است. درحاليکه ساير تقويم‏هاي موجود در عالم هم‎چون تقويم ميلادي يک چنين ويژگي را دارا نيستند. اين تعبير و رويکرد مرحوم ويل دورانت نسبت به اين قضيه به نحوي مي‏تواند نشاندهنده عظمت و مراتب آيين نوروز و به طبع آن تاريخ و تقويم جلالي يا پارسي ما باشد.

هماهنگي دقيق، کامل، بي‌نظير و تحسين‌برانگيز نسبت به گردش طبيعت و سير تحولات طبيعت نوروز را منحصر به‌فرد مي‌کند.
قدمت نوروز که عيدي بسيار قديمي است و ريشه‎اي آن در حوزه‏هاي اساطير ملي فرو رفته است يک دليل براي ماندگاري اين جشن ملي است. دليل دوم و شايد دليل اصلي، طبيعي بودن اين جشن را مي‏‎توان تلقي کرد. منظورم از طبيعي بودن اين است که شروع بهار و ورود آفتاب بر برج حمل راز طبيعي بودن اين عيد است. منظور اينکه در مناظق نيمکره شمالي زمين که فصل بهار در لحظه ورود خورشيد به برج حمل شروع مي‏شود در همان لحظه اول عيد نوروز هم آغاز مي‏شود.

همچنانکه از نام نوروز پيداست عيدي است که روز نو و فصلي نو و اعتدال هوا با ختم زمستان و آغاز اعتدال ربيعي است، شروع و نامگذاري شده است. افسانه‏هايي که در شاهنامه و تاريخ اساطيري ايران است شروع نوروز را به جمشيد پادشاه سلسله پيشتازي نسبت مي‏دهد که در اين روز با غلبه بر ديوان، نوآوريهاي مؤثر اجتماعي را پايه‌گذاري کرد. آن روز را نوروز يعني روزي نو و حکومتي با پادشاهي مقتدر مي‏دانند.
تاريخ افسانه‎اي(اساطيري) ايران درواقع همانگونه که گفته شد با نوروز آغاز مي‎شود بنابراين تقريباً تمام آن را مي‎توان از اين دريچه ديد و آغاز و اعتلاي آن را با نوروز شناخت.
يکي از اين شاخصها ميزان قدمت عيد نوروز است و همين امر سبب مي‎شود که علاوه بر دليل فوق، طبيعي بودن يک جشن ملي و اصالت آن عيد، نوروز را نزد مردم و حتي ملتهايي که ايراني يا مسلمان هم نيستند اين جشن را درميان خود رعايت کنند. اين امر تازه‏اي نيست. درزمان حکومت عباسي درپهنه قلمروي جغرافيايي دولتهاي عباسيان از خليفه عباسي گرفته تا بسياري از آحاد مردم وابسته به اين دولت عيد نوروز را با نهايت شوق و توجه جشن مي‎گرفتند
همانطور که مي‎دانيم يونسکو و همچنين مجمع عمومي سازمان ملل هم به تناوب نوروز را روزي تعطيل و عيدي ملي و جهاني معرفي کرده‎اند. مهرورزي به عالم و آدم مشخصترين ويژگي نوروز به شمار مي‏آيد. اين عشق درنهايت به آفريننده کاينات ختم مي‎شود زيرا به قول عبدالرحمان جامي عارف و شاعر پرآوازه قرن نهم ستايش از هر زيبايي و مهرورزي به آنها درحقيقت تکريم آفريننده آنهاست. " جمال اوست هرجا جلوه کرده / زمعشوقان عالم بسته پرده/ دلي کو عاشق خوبان دلجوست / بداند يانداند عاشق اوست"
رمز ماندگاري نوروز را بايد در ذات اين آئين جستجو کرد که فرد ديدگاههايي انديشمندانه دارد. زيرا سنت نوروز و آئينهاي وابسته به آن زنگ را از دلها مي‌شويند و در آدميان گرمي و مهرباني پديد مي‎آورند، به ديدگان برق مهر و يکرنگي مي‎دهند، نور اميد بر قلبها مي‎تابانند، عداوتها را به دوستيها بدل مي‎کنند. اينها همان است که هر انسان واقعي در طلب آن است. بنابراين اگر خوب دقت کنيم مجموع اين عوامل، زندگي‌ساز است يعني اينکه نوروز خودِ زندگي است. بنابراين تا انسان هست و تا زندگي هست نوروز هم هست.

سنت درواقع جلوه گاه و ذهن جمعي يک جامعه است که سر در ريشه‎هاي تاريخي و فرهنگي دارد. جرياني است که تمامي انديشه‎هاي مورد قبول يک جامعه را متجلي مي‎سازد. بنابراين سنت نوروز و آئينهاي وابسته به آن جلوه‏گاه بسياري از ارزشهاي ايران فرهنگي است و مي‎دانيم که ايران فرهنگي شامل کشورهاي آسياي مرکزي و مناطق همجوار شرق و غرب ايران مي‎شود که جشن نوروز در آنها برگزار مي‎شود.
جشن نوروز حتي در کشمير که در آنجا نيز اين ايام جزو تعطيلات رسمي محسوب مي‎شود برگزار مي‎شود و همه اينها مبين گستردگي فرهنگ ايراني است که آئينهاي نوروزي وجه شاخص آن است.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس